کنکور
یه سال عمر و وقتمون رو گذاشتیم که مثلا بریم کجا؟ دانشگاه . ولی چی شد؟ در عرض یک ثانیه فهمیدیم مجازیم ولی اینقدر رتبه ضایس که فقط میتونبم به کاردانی شبانه پیام نور در بد آب و هوا ترین شهر ایران فکر بکنیم
حالا واسه من خیلی بد بود چون فکر می کردم نیمه دوم مرداد نتیجه ها رو میدن بعدش 4شنبه رفته بودم واسه تعویض پلاک ، حالا این بماند که تو اون 4 ساعتی که تو آزادی بودم چه بد بختی هایی کشیدم برو تو صف بانک بعد معاینه فنی و بعد تو انبار پلاک ،پلاک و برو عوضش کن و گرمای طاقت فرسا ، حالا همه اینا یک طرف این کارمند هام که چادر سرشون میکردن یک طرف اینا رو که میدیدم بیشتر گرمم میشد دیگه سرتونو درد نیارم آخرش که دیگه داشتیم ماشینو میاووردیم بیرون گوشیم زنگ زد ، برداشتم بعد فرهاد از اوون ور خط گفت آقا فردا جواب ها رو میدن این خبر واسه منی که فکر می کردم کو تا جواب و اون روز خیلی اعصابم خورد بود خیلی شوکه کننده بود بعد 5شنبه هم باز من خواب بودم همه یهو اومدن تو بیدارم کردن که پاشو جوابا اومده بازم یه خفیف رد کردم منم خواب آلود رفتم نتو بعد .........................
خلاصه دیگه باید منتظر آزاد بمونم اگه از اونم خیری نرسه باید بشینم واسه سال بعد بخونم. من دیروز فهمیدم واسه فامیل چقدر مهمه چون دیروز بیشترین آمار زنگ در 6 ماه گذشته رو داشتیم ،هی گوشیو میذاشتم باز زنگ می خورد یکی از پشت تلفن میگفت چی شد حامد ؟ بعد که میفهمیدن قبول نشدم 1ساعت دلداری .حالا یک شانسی که دارم از سربازی معافم ، امیدوارم شما قبول شده باشین
No comments:
Post a Comment