Friday, December 08, 2006

چه کنم؟


بیرون هوا سرده
لباس می پوشم ، گرم می شم
خُب؟
با سرمای درون چه کنم؟
تنم خستَس
پاهام خستن
چند لحظه می شینم
چند لحظه دراز می کشم
خستِگیشون دَر می ره
خُب؟
با خستگیه فکرم چه کنم؟
بیرون تراففیک سنگینه
میندازم تو کوچه پس کوچه های شهر
ردش می کنم
خُب؟
با سنگینیه چشمات چه کنم؟
بیرون تنهام
با مردم دوست می شم
چه پسر چه دختر
فقط دوست
خُب؟
با تنهایی ِ دلم چه کنم؟
از ترسم بهت دروغ می گم
عمراً نمی فهمی
خُب؟
به دلم چی بگم ؟
گلای با غچه پژمردن
بهشون آب می دم
براشون موزیک می زارم
نوازششون می کنم
خُب؟
با روحم چه کنم؟
سرم درد می کنه
یه ربع چشمام رو می زارم رو هم
یه لیوان چایی تلخ می خورم
خُب؟
با درد ِ دلم چه کنم؟
خوابم نمی بره
کلافه می شم
یه دیاسپام می خورم
خُب؟
با سردرگمی ِ روحم چه کنم؟
تو چهارراه یه بدبختی رو می بینم
فال داره ، ازش فال می گیرم
گل داره ، ازش گل می گیرم
بادکنک داره ، ازش بادکنک می گیرم
خوشحال می شه می ره آسمون
خُب؟
از دلم چی بگیرم؟
چه جوری خوشحالش کنم؟

اینها که بالا نوشتم نمی دونم چی هستن و نمی دونم چی اسمشون رو می ذاری ، شاید فکر کنی با این تیپ نوشتن می خواستم ادعا کنم که یه شاعرم و اینم یه شعره اونم از نوع شعر نو ، ولی اصلا همچین قصدی رو نداشتم ، شاید به خاطره بلند تر شدن ِپستم
اینجوری نوشتم ، ولی هرچی که اسمش رو بذاری مهم نیست ، مهم اینه که خودم نوشتم

2 comments:

Anonymous said...

Wow salaaaaaaaam!!!
Cheghad taghyeer...
khoshgel shode.
Mohem ine ke khodet neveshti, mohem ine ke ghashang bood , mohem ineke ke ye alam gham toosh bood,
Lazem nabood tozih bedy pesar ;)
Man upam:O
haghighat dare!:D

Anonymous said...

:) vaghan khodet neveshti ?!
aaaalii bood !!!!!
:P kam ba estedad nistiaa ...