مجرم
عشق را به جرم ِ دیوانگی انکار نمی کنند
مجنون را به جرم ِ دلدادگی اعدام نمی کنند
رازقی را به جرم ِ زیبایی لگد نمی کنند
سفید را به جرم ِ پاکی سیاه نمی کنند
حق را به جرم ِ درستی پایمال نمی کنند
زن را به جرم ِ خوش صدایی زندان نمی کنند
مرد را به جرم ِ سختکوشی احضار نمی کنند
اشک را به جرم ِ خیسی پاک نمی کنند
آسمان را به جرم ِ وسعت داشتن محصور نمی کنند
عاقل را به جرم ِ دانستن مضحکه نمی کنند
جاهل را به جرم ِ ندانستن استحضاء نمی کنند
گدا را به جرم ِ نداشتن اشارت نمی کنند
پولدار را به جرم ِ داشتن حسادت نمی کنند
فریاد ِ حق را به جرم ِ بلند بودن خاموش نمی کنند
آرزومند را به جرم ِ خواستن اهانت نمی کنند
خدا را به جرم ِ آگاهی بازخواست نمی کنند
می فهمی؟
گمان نمی نکنم
تو را به جرم ِ نفهمیدن فراموش می کنم
مجنون را به جرم ِ دلدادگی اعدام نمی کنند
رازقی را به جرم ِ زیبایی لگد نمی کنند
سفید را به جرم ِ پاکی سیاه نمی کنند
حق را به جرم ِ درستی پایمال نمی کنند
زن را به جرم ِ خوش صدایی زندان نمی کنند
مرد را به جرم ِ سختکوشی احضار نمی کنند
اشک را به جرم ِ خیسی پاک نمی کنند
آسمان را به جرم ِ وسعت داشتن محصور نمی کنند
عاقل را به جرم ِ دانستن مضحکه نمی کنند
جاهل را به جرم ِ ندانستن استحضاء نمی کنند
گدا را به جرم ِ نداشتن اشارت نمی کنند
پولدار را به جرم ِ داشتن حسادت نمی کنند
فریاد ِ حق را به جرم ِ بلند بودن خاموش نمی کنند
آرزومند را به جرم ِ خواستن اهانت نمی کنند
خدا را به جرم ِ آگاهی بازخواست نمی کنند
می فهمی؟
گمان نمی نکنم
تو را به جرم ِ نفهمیدن فراموش می کنم
حامد – اسفند 85
No comments:
Post a Comment