Sunday, February 18, 2007

پوچ


پوچ
همیشه شعرام غم داره
چون زندگیم تو رو کم داره
همیشه شعرام پر از سَرماست
چون دستام گرمی ِ دستات رو کم داره
قلبت رو بسپار به جونم
روحت رو پر کن از وجودم
سرت رو بذار رو شونم
تا برات همیشه عاشقانه بخونم
فکرت شده شریان توی خونم
عشقت شده همۀ تار ِ پودم
تو زندگی بدون ِ تو هیچم
بیا و بشو همه چیزم
نه برای اینکه بی یارم
برای اینکه ویرانم
تشنۀ با تو بودنم
بیا و از حضورت بکن سیرابم
می دانم که نمی شنوی صدایم
باور نمی کنی که این همه برای تو می سرایم
ولی می گویم به خدایم
او که در خلوت و تنهایی شده همراهم
برسان به او ندای عشقم
بنشان بر دلش مهرم
تا به آسمان نرسیده فریادم
بی او از خود و زندگی بیزارم
کاش می شد همراه ِ من بختم
تا به از این شود احوالم
حامد – 29 بهمن 85

1 comment:

Anonymous said...

hala hey begoo nanevisaaam !!! :P
Mahshar minevisiii .... :*