سایه
سایه ات را بی صدا نگاه می کنم
وقتی که از تو عبور می کنم به خدا می رسم
گل را در قیاس تو خار می کنم
وقتی از تاریکی ِ خود عبور می کنم به نور ِ تو می رسم
برق چشمانت را با ستاره اشتباه می کنم
وقتی از چشمانت عبور می کنم به گیسویت می رسم
گلی را که از باغ ِ خیال چیده ام به مویت هدیه می کنم
وقتی که از صدای ِ تو به قلبت می رسم
به سرخی ِ قلبت حسادت می کنم
وقتی به دستانت می رسم
یادی از گرمای خورشید می کنم
می دانم که وقتی از شب به فردا می رسم
در حسرت رویای ِ تو هزاران بار خود را لعنت می کنم
وقتی که از تو عبور می کنم به خدا می رسم
گل را در قیاس تو خار می کنم
وقتی از تاریکی ِ خود عبور می کنم به نور ِ تو می رسم
برق چشمانت را با ستاره اشتباه می کنم
وقتی از چشمانت عبور می کنم به گیسویت می رسم
گلی را که از باغ ِ خیال چیده ام به مویت هدیه می کنم
وقتی که از صدای ِ تو به قلبت می رسم
به سرخی ِ قلبت حسادت می کنم
وقتی به دستانت می رسم
یادی از گرمای خورشید می کنم
می دانم که وقتی از شب به فردا می رسم
در حسرت رویای ِ تو هزاران بار خود را لعنت می کنم
1 comment:
Eybaba ba bazme khialet hal kon . Khial be in khoshgeli!!!
Nefrin chera?
Upam
Post a Comment